مانند فلک. به روش فلک. به شیوۀ فلک: فلک وار می شد سری پرشکوه گهی سوی صحرا گهی سوی کوه. نظامی. در قامت خویش بین فلک وار پس قیمت خویشتن نگه دار. نظامی. فلک وار با هرکه بندد کمر بر آب افکند چون زمینش سپر. نظامی
مانند فلک. به روش فلک. به شیوۀ فلک: فلک وار می شد سری پرشکوه گهی سوی صحرا گهی سوی کوه. نظامی. در قامت خویش بین فلک وار پس قیمت خویشتن نگه دار. نظامی. فلک وار با هرکه بندد کمر بر آب افکند چون زمینش سپر. نظامی
آنچه لک دارد. دارای لک، که نقطه ای از آن (از پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه و جز آن) براثر ضربت یا آسیبی از حال طبیعی بگرددو تباه و فاسد شود یا آغازد به تباهی. که به مقدار ناخنی یا کوچکتر و یا بزرگتر از آن فاسد شده باشد
آنچه لک دارد. دارای لک، که نقطه ای از آن (از پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه و جز آن) براثر ضربت یا آسیبی از حال طبیعی بگرددو تباه و فاسد شود یا آغازد به تباهی. که به مقدار ناخنی یا کوچکتر و یا بزرگتر از آن فاسد شده باشد